ساراسارا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

سارا کوچولوی مامان و بابا

صبح جمعه در باغ وحش پارک ارم

                                             صبح دیروز که جمعه بود ، برای اولین بار سارا رو بردیم باغ وحش. باغ وحش پارک ارم ،که من رو برد به حال و هوای کودکی که عاشق حیوانات بودم و بابام هر از گاهی من رو می اورد همین باغ وحش . باغ وحش هنوز همونطور بود و فقط چندتا حیوان جدید به حیوانات قبلی اضافه شده بود مثل پلنگ ، فیل و لاما(نوعی شتر بدون کوهان که در آمریکای جنوبی زندگی میکنه). بعد از خرید بلیط وارد باغ وحش شدیم و س...
28 مهر 1392

سلام به دخمل طلا

 سلام به دخمل طلا عزیزم با ورود به سه سالگی خیلی بزرگتر و خانوم تر شدی. رفتارت خیلی خانمانه شده .یکی از شالهای مامان رو سر میکنی و میای کنار من میشینی و در کمال جدیت شروع میکنی به صحبت کردن ، البته بیشتر قسمتای حرفات به زبون خودته و جالب اینه که حتما باید جوابت رو هم بدم و اگه چیزی نگم ، میگی حرف بزن . راستی مدتها ست که دیگه با پوشک خداحافظی کردی . و فقط چند روز اول اون هم چند بار گلهای قالی رو کمی آبیاری کردی . حالا هم که هر وقت کاری داشته باشی بدو بدو میری دستشویی ، حتی شبها هم اگه دستشویی داشته باشی از خواب بیدار میشی و میری دستشویی. یه چیزی رو برمیداری و میگی این مال منه . نمیدم  . به شدت ...
23 مهر 1392

تولد دو سالگی

فرشته کوچولوی زندگیمون ؛ 2 ساله شدنت مبارک. به چشم بر هم زدنی 2 ساله شدی. و در این روزها و لحظات داری سومین ها رو تجربه می کنی و من هنوز فراموش نکردم نوزاد کوچولوی یک روزه ای رو که همه با دیدن سایز دست و پاهای کوچولوش فقط لبخند می زدند. چقدر کوچولو بووودی . دست کوچولو  پا کوچولو پوست تنت مثل هلو .  بهترین و زیباترین و شیرین ترین  بهانه شدی برای ادامه  زندگیمون   اینقدر دوووووووووووووووووست داریم  و عاشقتیم که نمی تونیم چطور باید بزبون ویا رو کاغذ آورد. چند روز پیش داشتیم فیلمهای پنج شیش ماهگیت رو میدیدیم ، همون موقع که تازه چهار دست و پا میرفتی و بعدش که تاتی تاتی میکردی...
21 مهر 1392

سریال تولد دوسالگی

قسمت اول: پنج شنبه٢٤مرداد ساعت ٧ عصربا مادر جون اینا رفتیم پارک نهج البلاغه ٢ شما کلی بازی کردی و خوش گذروندی ، دیگه از پله های سرسره یا به قول خودت شرشربابازی خودت به راحتی بالا میرفتی و سرمی خوردی. تاب هم که دیگه این قدر بازی کردی و شعر تاب تاب بازی رو خوندی که حسابی خوابت گرفت. بعد از بازی هم شام خوردیم و بعد از اون بخش اصلی تولد ، کیک رو آوردیم و تولد شروع شد ، یه کیک گرد کاراملی و یه خرس شکلاتی روی اون. بعد از فوت کردن شمع  همه کادوها رو دادن. مادرجون و بابابزرگ ٣٠٠٠٠تومن عمه بهی ٣٠٠٠٠تومن عمه زرنوش یه مجموعه پازل عمو رضا هم یه بسته لگوی ١٠٠ تیکه و بنیامین هم با کلی ذوق و شوق یه گل سر آبی خوشگل داد. ق...
21 مهر 1392

تولد رمضانی ات مبارک

سلام  سارای گلم امروز دوازدهم ماه رمضانه و به عبارتی تولدته. عزیزم تولدت به روایت تقویم قمری مبارک. بله یه همچین روزی بود که مامان رو بردیم  بیمارستان  و شما ساعت ٧ عصر به دنیا اومدی. عزیزم به دنیا اومدنت مبارک.
9 مهر 1392
1